تندی رگبار از تو
سرپناه یار از تو
قلب بر دیوار از من
شهر بی حصار از تو
گونه ی تب دار از من
بغض چشمه سار از تو
خواب گندم زار از تو
بخشش و ایثار از تو
هق هق بسیار از من
تردی بهار از تو
اسب بی سوار از من
قصه ی فرار از تو
نفس نفس بودن من از تو
شکفتن و گفتن من از تو
مرورم کن خط به خط از نو
بیا ببین در چه حالم از تو
ببین ببین چه زلالم از تو
...بیا شعر محال من شو